صدیقه امیدی؛ بازار: «بهون» اصلیترین مسکن متحرک و سنتی عشایر کوچ رو است که در قشلاق و ییلاق همراه عشایر بوده و زندگی کوچنشینی را برای عشایر آسان میکرد.
«سیاهچادر» بهواسطه بافت خاص در برابر سرما و گرما مقاوم است و آب باران را نیز در خود نگه می دارد و اصلیترین مسکن متحرک و سنتی عشایر کوچ رو است.
با آنکه صنایع دستی یکی از عناصر مهم و گرانبها در فرهنگ و تمدن و نمادی از هویت و تاریخ یک جامعه، است اما اکنون بهون بافی گرد و خاک فراموشی گرفته است.
یکی از مهمترین صنایع دستی عشایر که به حفظ و احیای فرهنگهای عشایری کمک میکند، بهون بافی است که سبب حفظ هویت و تمدن جامعه عشایری در چگونگی زیست آنان می شد.
تولید بهون به منابع و مواد اولیه عشایری وابسته است و به عنوان نمادی از فرهنگ عشایری، میراثی فرهنگی را به نسلهای آینده منتقل میکند
تولید بهون به منابع و مواد اولیه عشایری وابسته است و به عنوان نمادی از فرهنگ عشایری، میراثی فرهنگی را به نسلهای آینده منتقل میکند و باعث تقویت ارتباط بین نسلهای مختلف در جامعه میشود.
بهون از مهمترین دستبافته های عشایری است که سبب ایجاد رابطه ای پویا و خلاق بین طبیعت و جامعه عشایری می شود و می توان آن را جلوگاه آفرینش هنری مردم یک مرز بوم و ذوق و سلیقه آنان دانست.
یک کارشناس صنایع دستی: بهون بافی در عشایر حلقه واسط و رابطه بین هویت گذشته و هویت کنونی اقوام است
یک کارشناس صنایع دستی در این راستا در گفتگو با خبرنگار بازار گفت: بهون بافی در عشایر حلقه واسط و رابطه بین هویت گذشته و هویت کنونی اقوام است.
سعیده رحیمی افزود: بهون در گذشته یکی از مهمترین ارکان زندگی عشایری و کوچنشینی در استان بود که امکان ادامه و جغرافیای بافت آن در سراسر استان توسعه داشت.
وی بیان داشت: بهون دستبافته ای اصیل است که سالها در دشتها و کوهها، در سرمای زمستان و گرمای تابستان همراه و همپای عشایر بوده است.
رحیمی با اشاره به لزوم احیای بهون بافی در میان عشایر و هنرمندان صنایع دستی افزود: تکنیک بافت سیاهچادر به دلیل استفاده از موی بز بهعنوان مواد اولیه، بالاترین کارایی و کاربرد را برای چادر عشایر دارد.
احیای صنایع دستی نیازمند تأمین مواد اولیه و توسعه آموزشی
وی تصریح کرد: احیای این صنایع دستی، نیازمند تأمین مواد اولیه و توسعه آموزشهای مربوط به بهون بافی برای عرضه در بازار و بازاریابی است.
یک بانوی بافنده عشایر نیز در این راستا در گفتگو با خبرنگار بازار گفت: بهون بافی را از مادربزرگم یاد گرفتم. در سالهای کودکی بهون می بافتیم اما اکنون از دیگر چادرها که خریداری می کنیم استفاده می کنیم.
گل بانو ارجمندی افزود: بهون با استفاده از موی بز بافته می شود و بافت آن مانند دیگر دستبافت های عشایری بر روی دار انجام میشود.
بافنده عشایری: برای بافت بهون نخست موی بز را با قیچی مخصوص چیدن موی گوسفندان که در اصطلاح به آن «چره» میگویند، چیده و کرکهای موجود در آن را جدا میکنند
از سیر تا پیاز بافت «بهون»
وی بیان داشت: برای بافت بهون نخست موی بز را با قیچی مخصوص چیدن موی گوسفندان که در اصطلاح به آن «چره» میگویند، چیده و کرکهای موجود در آن را جدا میکنند. علت جدا کردن کرک از موی بز آن است که کرک را آفت بید از بین میبرد و هر گاه در بافت بهون کرک وجود داشته باشد، باعث از همگسیختگی بافت همان قسمت شده و ایجاد شکاف میکند که این امر با تمیز کردن موی بز و کرکزدایی از آن، از بیدزدگی مصون مانده و سالها دوام خواهد داشت.
این بانوی عشایری اظهار داشت: پس از کرکزدایی از موهای بز آنها را شسته و بهوسیله دوک چوبی که در زبان محلی به آن «پره» میگویند، میریسند و پس از آماده شدن نخ، آن را دولا میکنند و بسته به مورد استفاده و نیاز، در روی زمین به درازای مورد دلخواه چلهکشی میکنند و دار را برپا کرده و بهون را میبافند.
وی افزود: عرض بافت در هر قطعه بهون را «لَت» میگویند و هر لت بهطور متوسط تا ۳۵ سانتیمتر عرض دارد که با بافت چند لت و اتصال آنها به هم بهون آماده میشود. زنان عشایر در بافت بهون به ازای هر ۱.۵متر بافت از طول هر «لَت» سوراخهایی برای مبادله هوا ایجاد میکنند و در ابتدا و انتهای هر لت بافتهشده رشتههایی از جنس لت برای آویز کردن منگولههای شرابهدار برای تزیین سیاهچادر در نظر میگیرند. بافنده برای لتهای جلویی و آخرین به فاصله هر دو متر قلابهایی از جنس موی بز نصب میکند تا در زمان برپایی سیاهچادر از قلابهای ذکرشده طنابکشی بهمنظور مهار و استقرار چادر استفاده شود.
این بافنده عشایر تصریح کرد: در مرحله آخر لتهای بافتهشده را بهصورت طولی در کنار یکدیگر پهن کرده و بافندگان با سوزنی که بهاندازه کف دست درازا دارد و به آن «جوالدوز» میگویند، لتها را با نخهای همجنس به هم وصل میکنند و هر چادر معمولاً از ۱۵ تا ۲۲ لت تشکیلشده که قابلیت اسکان شش تا ۱۰ نفر را نیز دارا است.
بهون از معدود بافته هایی است که می توان جنبه ها و جهات دیگری را که مربوط به زندگی روزمره و حیات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی عشایر است در آن باز یافت.
جامعه عشایری یکی از جوامع تاثیر گذار در فرهنگ و هنر استان بوده که صنایع دستی زنان عشایر تاثیر گرفته از سن، آداب و رسوم و محیط طبیعی و تجلی زیبایی، طراوت و شادی زیست بوم های زندگی عشایری است.
چادرهای صنعتی جایگزین بهون می شود؟
با آنکه یکجانشینی و تغییر نوع مسکن، ورود چادرهای صنعتی به زندگی عشایر را رقم زد، اما هیچ مسکنی نمی تواند همچون بهون یادآور زندگی و فرهنگ عشایری باشد که می توان با برگزاری کارگاههای بافندگی برای زنان عشایر، تشویق جوامع عشایری به تولید بهون و کمک به تأمین مواد اولیه برای بافت سیاهچادر این هنر مهم را دوباره احیا کرد.
«بهون» در مقابل تغییرات آب و هوایی همچون باد، باران و آفتاب مقاوم است و سرپناهی امن برای زندگی ایلیاتیها در سرمای زمستان و گرمای تابستان است
کوچ عشایر اساس زندگی عشایر است و بر این اساس عشایر ناگزیر، نیاز به مسکنی دارند که با شیوه زندگی آنها هماهنگ و متناسب باشد و «بهون» در مقابل تغییرات آب و هوایی همچون باد، باران و آفتاب مقاوم است و سرپناهی امن برای زندگی ایلیاتیها در سرمای زمستان و گرمای تابستان است.
هنر اصیل نیازمند احیا
«بهون» در کمتر از نیم ساعت بر پا و جمعآوری میشود و در گرمای تابستان منافذ بافت سیاهچادر منبسط شده و زمینه تهویه و مبادله هوای خنک را فراهم میسازد و در سرمای زمستان نیز با شروع بارندگی، منفذهای سیاهچادر منقبضشده و از ورود هوای سرد به داخل بهون جلوگیری میکند و در زمان بارندگی نیز آب حاصل از برف و باران در تاروپود بهون جذبشده و به چادر وارد نمیشود.
این دستبافت عشایری که بافتش روزگاری نسل به نسل با دختران ایل عجین بود، حالا دیگر به نامی در تاریخ کوچ بدل شده است و شاید از چند صد خانوار عشایری انگشتشمار باشند کسانیکه هنوز هم به این بافته اصیل وفادار ماندهاند.
امروزه که زنان کهنسال بافنده این صنایعدستی یکی پس از دیگری از دنیا میروند و نسل جدید نیز با توجه به ورود چادرهای صنعتی تمایلی به ادامه بافت بهون ندارند باید برای احیای این هنر اصیل کوشید.
این روزها که کوچ و بهون و تماشای غروب در کوهپایهها و دشتها کمرنگ شده و سیاهچادرها که روزگاری نماد برپایی یک ورد عشایری در دشتها و کوهپایههای دنا بودند، دیگر به فراموشی سپرده شده است، دست بافتههای عشایر می تواند تجلی آرمانهای هنرمند ایلیاتی باشد که آرزوهای خود را در نقش گبهها، جاجیمها، گلیمها و قالیها به تصویر میکشد.